سلام دوستان گلم؛ حالتون خوبه؟ می خواستم باهاتون درد و دل کنم.
جونم براتون بگه: شما تا حالا شده که یک حرف خوب رو از چند نفر بشنوید؟ چند روز پیش در کتابخانه پدرم چشمم به این بیت از شعر افتاد.
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
شعری که خواندیم برای «سعدی» است که در زمان های دور برای ما در کتاب «بوستان» نوشته است. سعدی شاعری بود که کتاب «قرآن کریم» رو دوست داشت. فکر می کنم سعدی این بیت از شعرش را از سوره لقمان گرفته است. خداوند هم در سوره لقمان آیه (17) درباره دوست داشتن همدیگر و کمک به هم به ما گفته است:
یا بنی اقم الصّلاه و امر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور.
نسبت به انسان های اطرافت، احساس مسئولیت کن و آن ها را از کارهای بد باز دار و به کارهای خوب تشویق کن. که این از کارهای مهم است! این لازمه استحکام یک پیکر است و بنی آدم اعضای یکدیگرند.
و لا تصعر خدک للناس و لا تمش فی الارض مرحاً ان الله لا یحب کل مختال فخور و اقصد فی مشیک و اغضض من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر.
خداوند برای اینکه ما دوستان خوبی برای یکدیگر باشیم، در همین سوره آیه (18) و (19) هم، به ما سفارش کرده است: در رفتارهای اجتماعی دقت کن! مبادا با غرور رویت را از دیگران برگردانی یا مثل متبکران راه بروی: مبادا تندرو و کندرو شوی؛ میانه روی، بهترین روش است؛ مراقب باش صدایت را بر سر کسی بلند نکنی.
دوستان گلم، شما درباره احساس مسئولیت کردن نسبت به هم، چه سخن هایی را شنیدید؟
بخش کودک و نوجوان تبیان
آیا در قرآن آیه ای درباره موسیقی آمده است؟
موسیقی و غنا از جمله مواردی هستند که آیات قرآن به آن اشاره کرده است. در سوره لقمان آیه شش می خوانیم: «و بعضی مردم خریدار سخنان بیهوده و سرگرم کننده اند تا بی هیچ عملی دیگران را از راه خدا گمراه کنند و آن را به سخره گیرند؛ آنان برایشان عذابی خوارکننده است».
در اسلام آهنگ هایی که متناسب با مجالس گناه باشد حرام است ولی اگر آهنگی مفاسد فوق را نداشت مشهور فقها می گویند: «شنیدن آن مجاز است».
در سوره حج، آیه 30می خوانیم: «واجتنبوا قول الزور/ از سخن باطل دوری کنید».
امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود که هنگام قضای حاجت بیشتر توقف می کرد تا آواز و خوانندگی همسایه اش را بیشتر گوش کند، فرمود: «غسل توبه کن و هر چه می توانی نماز بخوان؛ چه بسیار بدحالتی بود اگر با این حال می مردی. کار زشت را به اهلش واگذار زیرا هر چیز، اهلی دارد».
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر آیه شش سوره لقمان درباره جایگزین های موسیقی می نویسد:
«برای برطرف کردن خستگی و ایجاد نشاط، راه های مناسب و سالمی وجود دارد، مانند سیروسفر، ورزش، دید و بازدید، گفت و گوهای علمی و انتقال تجربه و از همه مهم تر ارتباط با آفریدگار هستی که تنها آرام بخش دل هاست، چرا خود را سرگرم لذت هایی کنیم که پایانش ذلت و آتش است؟».
مجله همشهری آیه
تنظیم برای تبیان: الف_شکوری
یکی
از اصلی ترین بخش های سوره لقمان که نام سوره نیز از آن گرفته شده است،
بخشی است که لقمان حکیم به عنوان پدر به پسرش پند و اندرز می دهد و مطئنا
یکی از اصلی ترین وظائف پدرها نشان دادن راه از چاه است.
شاید امروزه ارتباط بین پدر و پسر آنچنان که باید باشد نیست و معمولا پسرها
با مادرانشان بیشتر رفیق هستند تا با پدرانشان و همچنین دختران نیز با
پدرانشان بیشتر دوست هستند و با مادرشان مثل پدر دوست نیستند.
در سوره لقمان، یکی از زیبایی های یک خانواده به نمایش گذاشته شده است و آن
زمانی است که پدر با لحنی صمیمانه با فرزند پسرش سخن می گوید و او را پند
می دهد.
بخش هایی از این اندرزهای صمیمانه پدر به پسر در سوره لقمان اینگونه است:
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ﴿۱۳﴾
و
[یاد کن] هنگامى را که لقمان به پسر خویش در حالى که وى او را اندرز
مىداد گفت اى پسرک من به خدا شرک میاور که به راستى شرک ستمى بزرگ است
(۱۳)
یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِن تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ
خَرْدَلٍ فَتَکُن فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ
یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ ﴿۱۶﴾
اى پسرک من اگر [عمل تو] هموزن دانه خردلى و در تختهسنگى یا در آسمانها یا
در زمین باشد خدا آن را مىآورد که خدا بس دقیق و آگاه است (۱۶)
یَا
بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ
الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ
الْأُمُورِ﴿۱۷﴾
اى
پسرک من نماز را برپا دار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند باز دار
و بر آسیبى که بر تو وارد آمده استشکیبا باش این [حاکى] از عزم [و اراده
تو در] امور است (۱۷)
«و امروز بیش از گذشته به روابط صمیمانه پدران با پسران و همچنین دختران با مادران نیازمندیم.»
*محتواى سوره لقمان
مشهور و معروف میان مفسران این است که این سوره در مکه نازل شده گر چه بعضى مانند شیخ طوسى در تبیان، اندکى از آیات این سوره را مانند آیه چهارم که سخن از نماز و زکات مىگوید ، و یا مانند فخر رازى که علاوه بر این آیه ، آیه 27 را که از علم وسیع پروردگار بحث مىکند استثناء کردهاند ، ولى دلیل روشنى براى این استثناها وجود ندارد ، چرا که نماز و زکات (البته زکات به صورت کلى) در مکه نیز وجود داشته است ، و داستان شرح وسعت علم پروردگار نیز چیزى نیست که نشانه مدنى بودن باشد .
بنا بر این ، سوره لقمان به حکم مکى بودن مشتمل بر محتواى عمومى سورههاى مکى است ، یعنى پیرامون عقاید اساسى اسلامى مخصوصاً " مبدء" و " معاد" و همچنین " نبوت" بحث مىکند .
به طور کلى محتواى این سوره در پنج بخش خلاصه مىشود :
بخش اول : بعد از ذکر حروف مقطعه اشاره به عظمت قرآن و هدایت و رحمت بودن آن براى مؤمنانى که واجد صفات ویژه هستند مىکند ، و در نقطه مقابل ، سخن از کسانى مىگوید که در برابر این آیات آن چنان سرسختى و لجاجت نشان مىدهند که گویى گوش هایشان کر است ، علاوه بر این سعى دارند با ایجاد سرگرمی هاى ناسالم دیگران را نیز از قرآن منحرف نمایند .
بخش دوم : از نشانههاى خدا در آفرینش آسمان و بر پا داشتن آن بدون هیچگونه ستون ، و آفرینش کوهها در زمین ، و جنبندگان مختلف ، و نزول باران و پرورش گیاهان سخن مىگوید .
بخش سوم : به همین مناسبت قسمتى از سخنان حکمت آمیز لقمان ، آن مرد الهى را به هنگام اندرز فرزندش نقل مىکند که از توحید و مبارزه با شرک شروع شده ، و با توصیه به نیکى کردن به پدر و مادر، و نماز ، و امر به معروف و نهى از منکر ، و شکیبایى در برابر حوادث سخت ، خوشرویى با مردم ، تواضع و فروتنى و اعتدال در امور پایان مىیابد .
در بخش چهارم : بار دیگر به دلائل توحید باز مىگردد ، و سخن از تسخیر آسمان و زمین و نعمتهاى وافر پروردگار و نکوهش از منطق بتپرستانى که تنها بر اساس تقلید از نیاکان در این وادى گمراهى افتادند ، سخن مىگوید ، و از آنها بر مسأله خالقیت پروردگار که پایه عبودیت او است ، اقرار مىگیرد .
و نیز از علم گسترده و بى پایان خداوند ، با ذکر مثال روشنى پرده بر مىدارد ، و در همین رابطه علاوه بر ذکر آیات آفاقى، از توحید فطرى که تجلیَّش به هنگام گرفتار شدن در میان امواج بلا است به طرز جالبى بحث مىکند .
بخش پنجم : اشاره کوتاه و تکان دهندهاى به مسأله معاد و زندگى پس از مرگ دارد و به انسان هشدار مىدهد که مغرور به زندگى این دنیا نشود وتنها به فکر سراى جاویدان باشد .
این مطلب را با ذکر گوشهاى از علم غیب پروردگار ، که از همه چیز در ارتباط با انسان از جمله لحظه مرگ او و حتى جنینى که در شکم مادر است آگاه است ، تکمیل کرده و سوره را پایان مىدهد .
وجه تسمیه نام گذاری سوره لقمان
روشن است نامگذارى این سوره به سوره لقمان به خاطر همان بحث قابل ملاحظه و پر مغزى است که از اندرزهاى لقمان در این سوره آمده ، و تنها سورهاى است که از این مرد حکیم سخن مىگوید .
* از نشانههاى برجستهى اهل ایمان!!
« وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ ؛ و روى خود را از مردم (به تکبّر) بر مگردان، و در زمین مغرورانه راه مرو، زیرا خداوند هیچ متکبّر فخر فروشى را دوست ندارد. »(لقمان 18)
« تصعیر» ؛ نوعى بیمارى است که شتر به آن گرفتار مىشود و گردنش کج مىشود . لقمان به فرزندش مىگوید: تو بر اساس تکبّر مثل شترِ بیمار، گردنت را با مردم کج نکن .
« مرح» ؛ به معناى شادى زیاد است که در اثر مال و مقام به دست مىآید.
«مختال» ؛ به کسى گویند که بر اساس خیال و توهّم خود را برتر مىداند ، و « فخور» به معناى فخرفروش می باشد .
تکبّر، هم توهین به مردم است، هم زمینه ساز رشد کدورتهاى جدید و هم تحریک کنندهى کینههاى درونى قدیم .
در حدیث مىخوانیم : « هر کس با تکبّر در زمین راه رود ، زمین و هر موجودى که زیر آن و روى آن است ، او را لعنت مىکنند. » (تفسیر نور الثقلین)
یکی از حکمای راستین و بزرگ تاریخ، حضرت لقمان(ع)
است که نامش در قرآن دو بار1 با عظمت یاد شده و یک سوره قرآن (سی و یکمین
سوره) به نام او است. خداوند او را در قرآن براین اساس یاد کرده که فرزندش
را به ده اندرز بسیار مهم و سرنوشت ساز نصیحت کرده، و این نصایح در ضمن پنج
آیه سوره لقمان ذکر شده است. 2
مطرح شدن لقمان و حکمت های دهگانه او در
قرآن، و یک سوره به نام او، در کتابی که جاودانی و جهانی است بیانگر آن
است که خداوند می خواهد نام لقمان و روش و نصایح حکیمانه او را در پیشانی
ابدیت ثبت کرده ، و تابلو قرار دهد، تا شیفتگان حق و عرفان در هر نقطه و
عصری، در پرتو آن هدایت یابند، و از فیوضات آن برای پاک سازی و بِه سازی
بهره جویند. بر همین اساس نخستین سؤال در این راستا این است که لقمان کیست؟
اهل کجاست؟ و در چه عصر می زیسته؟ آیا پیغمبر است یا نه؟ و...
برای دریافت پاسخ به این سؤالات، نظر شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
1ـ
نام او لقمان، و کنیه او ابوالاسود است ، او در سرزمین نَوبَه (واقع در
کشور سودان یکی از مناطق افریقا) چشم به جهان گشود. بنابراین قیافه تیره و
متمایل به سیاه داشت، و تاریخ نویسان او را به عنوان سیاه چهره با لب های
ستبر و درشت، و قدم های بلند و گشاد یاد کرده اند.
پس او از نژاد مردم افریقا بود و بعضی او را از اهالی «اِیْله» که شهری بندری در کنار دریا، نزدیک مصر، در سرزمین فلسطین بوده دانسته اند. 3
لقمان
نظر به این که عمر طولانی کرد، با پیامبران بسیار (که طبق بعضی از احادیث
تا چهارصد پیامبر) را دیدار کرده است4 و نظر صحیح این است که او پیامبر
نبود، چنانکه خاطرنشان می شود.
به عقیده بعضی چند سال قبل از تأسیس
حکومت حضرت داود(ع)، و به نظر بعضی ده سال پس از حکومت داود(ع) متولد شد، و
عمر او تا عصر پیامبری حضرت یونس(ع) ادامه یافت، او در عصر نبوّت و حکومت
حضرت داود (ع) همراه آن حضرت به جنگ جالوت رفت، و در کشتن جالوت که طاغوت
آن عصر بود، شرکت داشت.
سلسله نسب لقمان را چنین نوشته اند: «لقمان بن عنقی بن مزید بن صارون» و به گفته بعضی او پسرخاله یا خواهرزاده ایّوب(ع) بود، و سلسله نسبش به ناحور بن تارَخ (برادر ابراهیم خلیل«ع») می رسد.
او
عمر طولانی کرد، که عمرش را از دویست تا 560 سال، و از هزار تا 3500 سال
نوشته اند، در عین حال بسیار زاهد بود، و دنیا را به اندازه عبور از سایه
ای به سایه دیگر در نزدیک آن می دانست.
او مدّتی چوپان و برده قَیْن بن
حسر (از ثروتمندان بنی اسرائیل) بود، سپس بر اثر بروز حکمت های سرشار نظری و
عملی از او، از طرف اربابش آزاد شد.5 و 6
به نظر می رسد لقمان(ع) بیشتر
عمرش را در خاورمیانه، به خصوص در فلسطین و بیت المقدس گذرانده است، و نقل
شده که قبرش در اِیله (یکی از بندرهای فلسطین) است.
از گفتنی ها این که او دارای فرزندان بسیار بود، آنها را به گرد خود جمع می کرد، و نصیحت می نمود. و به گفته بعضی گرچه با گفتن «یا بُنَیّ؛ ای پسرک من»
تنها پسر بزرگش به نام باران را مورد خطاب خود قرار می داد، ولی خطاب او
در حقیقت به همه پسران و فرزندانش، بلکه به همه انسان ها بود، و با این
تعبیر مهرانگیز می خواست عواطف آنها را جلب کند، و به آنها بفهماند که من
همانند پدر دل سوز برای شما هستم، نصایح دل سوزانه مرا که از روی خیرخواهی
است بپذیرید.7
چنان که این شیوه در نصایح امیرمؤمنان حضرت علی(ع) به دو فرزندش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به طور فراوان دیده می شود.8
استاد محقق آیت الله جوادی آملی می نویسد: «تصغیر کلمه «اِبْن» به صورت «بُنَیّ»
«البِشْرُ فی وَجْهِ الْمُؤُمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبِه الْجَنَّةَ، وَالْبِشرُ فی وَجه المُعاند المُعادی یقی صاحبَه عَذابَ النّار»
خوشرویی
و بشاشت با مؤمن موجب می شود که صاحب آن را بهشت مأوا باشد لیکن خوشرویی
با دشمنان ما سبب می گردد که صاحبش به عذاب دوزخ گرفتار آید.
(تفسیر المنسوب الی الامام العسکری، ص354، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص375.
برای تفقد و دل جویی و اظهار محبّت است، چنانکه در نامه
حضرت علی(ع) به امام مجتبی(ع) (نامه 31 نهج البلاغه) همین تعبیر مشاهده می
شود، که انگیزه عاطفی و مهربانی او را همراهی می کند از این رو وصایای
سودمندی که چهره رحمت و عطوفت را ارائه می دهد، در کلمات لقمان و در گفتار
حضرت علی(ع) مشهود است»9
مطلب دیگر این که در قرآن تنها بخش کوچکی از
نصایح لقمان(ع) آمده، وگرنه او نصایح و پندهای بسیار دارد که در کتب روایی
ما از امامان(ع) و پیامبر(ص) روایت شده، که گردآوری همه آنها دارای چند جلد
کتاب خواهد شد.
برای این که باز لقمان را بیشتر بشناسیم نظر شما را به این حدیث جلب می کنیم، او خطاب به فرزندش چنین گفت:
«یا
بُنَیَّ اِنّی خَدَّمْتُ اَرْبَعَمِأَةَ نَبِیٍ و اخذْتُ مِنْ کَلامِهِمْ
أرْبَعَ کلماتٍ، و هِیَ : إذا کُنْتَ فی الصّلوةِ فاحْفَظْ قَلْبَکَ، وَ
إذا کُنْتَ عَلَی المائدةِ فَاحفَظْ حلقَکَ، و إذا کُنْتَ فی بَیْتِ
الْغَیْرِ فاحْفَظْ عینَک، وإذا کُنْتَ بَیْنَ الخَلقِ فاحْفَظْ لِسانَکَ؛
ای پسرجان! من چهار صد پیامبر را خدمت کردم، و از گفتار آنها چهار سخن را
برگزیدم: 1ـ هنگامی که در نماز هستی، حضور قلبت را حفظ کن 2ـ هنگامی که در
کنار سفره نشستی گلویت را (از مال حرام) حفظ کن 3ـ هنگامی که به خانه دیگری
رفتی، چشم خود را (از نگاه به نامحرم) حفظ کن 4 ـ و هنگامی که بین انسان
ها رفتی، زبانت را حفظ کن.» 10
از ویژگی های لقمان این که،
مسافرت های بسیار نمود، با انسان های مختلف مانند پیامبران، علماء، فقهاء
و.. حشر و نشر داشت، و با توجه به عمر طولانی، و حالت عبرت پذیری ای که
داشت، تجربیات بسیار آموخت ، در حدی که مصداق این شعر مولانا جلال الدین
شد:
آیات و سوره های بسیاری در قرآن کریم پیرامون قیامت و احوالات آن ، سخن گفته شده است .
سوره لقمان یکی دیگر از سوره هایی است که پیرامون حالاتی از قبیل احساس قربت ، در ماندگی ، تنهایی و ...که برای آدمی در قیامت پدیدار می شود ، بحث و گفتگو می کند .
* فضیلت سوره لقمان
روایات متعددى در فضیلت این سوره از پیامبر گرامى اسلام (ص) و بعضى از ائمه (ع) نقل شده است، از جمله: در حدیثى از پیامبر (ص) مىخوانیم :
« من قرء سورة لقمان، کان لقمان له رفیقا یوم القیامة، و اعطى من الحسنات عشرا بعدد من عمل بالمعروف و عمل بالمنکر ؛ کسى که سوره لقمان را بخواند ، لقمان در قیامت رفیق و دوست او است ، و به عدد کسانى که کار نیک یا بد انجام دادهاند (به حکم امر به معروف و نهى از منکر در برابر آنها) ده حسنه به او داده مىشود . »(مجمع البیان ، ج 8 ،ص 312)
و در حدیث دیگرى از امام باقر (ع) مىخوانیم :
« من قرء سورة لقمان فى لیلة و کل اللَّه به فى لیلته ثلاثین ملکا یحفظونه من ابلیس و جنوده حتى یصبح، فاذا قرأها بالنهار لم یزالوا یحفظونه من ابلیس و جنوده حتى یمسى ؛ کسى که سوره لقمان را در شب بخواند ، خدا سى فرشته را مأمور حفظ او تا به صبح در برابر شیطان و لشکر شیطان مىکند ، و اگر در روز بخواند این سى فرشته او را تا به غروب از ابلیس و لشکرش محافظت مىنمایند .» (نور الثقلین ، ج 4 ، ص 193)
تلاوت مقدمه ای برای اندیشیدن!
بارها گفتهایم و باز هم مىگوئیم که این همه فضیلت و ثواب و افتخار براى خواندن یک سوره قرآن به خاطر آنست که تلاوت مقدمهاى است براى اندیشه و فکر و آن نیز مقدمهاى است براى عمل و تنها با لقلقه لسان نباید این همه فضیلت را انتظار داشت .
* روزى که حتّى پدر و فرزند به داد یکدیگر نمىرسند!!
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ؛ اى مردم! از پروردگارتان پروا کنید و بترسید از روزى که هیچ پدرى مسئولیّت (اعمال) فرزندش را نمىپذیرد و هیچ فرزندى به جاى پدرش قبول مسئولیّت نمىکند ، قطعاً وعدهى خداوند حقّ است ، پس زندگى دنیا شما را نفریبد و (شیطانِ) فریبکار، شما را نسبت به خدا فریب ندهد . » (لقمان 33)
در حدیث از امام باقر (ع) مىخوانیم :« کسى که سوره لقمان را در شب بخواند ، خدا سى فرشته را مأمور حفظ او تا به صبح در برابر شیطان و لشکر شیطان مىکند، و اگر در روز بخواند این سى فرشته او را تا به غروب از ابلیس و لشکرش محافظت مىنمایند»
نکات آیه:
ادامه مطلب ...آدمی برای رسیدن به بهترین مقام ها و کسب حکمت های الهی، لازم نیست که پیامبر و یا معصوم باشد ، بلکه همین قدر که همچون لقمان،حکیم و خداشناس و شکرگزار باشد و تمام نعمات را از خداوند و خود را در برابر قدرت الهی هیچ بداند، کافی است .
سیماى سورهى لقمان
این سوره ، از سورههاى مکّى است و ششمین سوره از سور هفتگانه به شمار می آید که با حروف مقطّعهى « الم » آغاز شده است .
عدد آیات آن ؛ سى و چهار ، عدد کلمات ؛ پانصد و چهل و هشت و عدد حروف آن ؛ سه هزار و صد و ده است .
به مناسبت نام لقمان، که در کل قرآن تنها دو بار، آن هم در این سوره ذکر شده است ، این سوره به نام لقمان لقب گرفته شده است .
لقمان پیامبر نبود ، مردى حکیم بود و حکمتش از حکمت الهى سرچشمه گرفته شده بود .
آمدن نام وی در قرآن سبب جاودانی وماندگاری او شده است . سوره به نام او نامیده شد تا بیان کند که بندهاى که سپاس خداى گوید ، خدا نیز او را سپاس خواهد گفت و حکمت و فضیلت خواهد بخشید .
معارفى که در سوره لقمان آمده است همه حکمت خداوندى است که در کتاب خدا و در قلوب نیکوکاران تجلّى کرده است ولى به مستکبران سودى نخواهد داد .
پروردگار ما به لقمان حکمت عطا فرمود و آن حکمت را در یک کلمه که همان شکر و سپاس خداوند باشد خلاصه کرد و لقمان آن حکمت فشرده را طى ده توصیه و سفارش که همگى از شکر و سپاس خداوند منبعث مىشوند ، براى فرزندش بازگو کرد .
نخستین این وصایا شناخت آفریدگار است و آخرین آنها گردنکشى نکردن در برابر خداوند .
نعمت ویژه، شکر ویژه مىطلبد!!
« وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ؛ ما به لقمان حکمت دادیم (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند ، تنها به سود خویش شکر کرده و آن کس که کفران کند ، (زیانى به خدا نمىرساند) چرا که خداوند بىنیاز و ستوده است.» (لقمان 12)
نکات آیه :
1ـ حکمت ، عطایی الهی و خداوندی است وکسب کردنی نیست : (گرچه مقدّمات آن قابل کسب است .) «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ»
2ـ نعمت ویژه ، شکر ویژه مىطلبد : «آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ ... اشْکُرْ لِلَّهِ» چنان که خداوند در برابر اعطاى نعمت ویژهى کوثر به پیامبر اسلام، از او شکر ویژه مىخواهد : «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ» (کوثر، 1 2)
3ـ اوّلین فرمان به حضرت موسى بعد از نبوّت ، فرمان نماز و اوّلین فرمان بعد از دادن حکمت به لقمان، فرمان شکرگزارى است : «أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ»
4ـ شکر نعمتهاى خداوند، به سود خود انسان است : «وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ» چنان که در جاى دیگر مىخوانیم : «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ» (ابراهیم، 7)
5ـ هرگونه دارایى وثروتی ارزش نیست ، غنایى ارزشمند است که از هر آفت وبلایی به دور باشد : «غَنِیٌّ حَمِیدٌ»
6ـ خداوند ، حمید است ، چه انسانها او را حمد کنند یا نکنند : «غَنِیٌّ حَمِیدٌ»
سوره مبارکه لقمان مکی و دارای 34 آیه است و براساس ترتیب کتاب قرآنکریم سی و یکمین سوره میباشد. این سوره را به آن جهت لقمان میگویند که نام حضرت لقمان در تمام قرآن دو بار آن هم در همین سوره آمده و خداوند در این سوره موعظهها و نصیحتهای لقمان به فرزندش را با سبک و شیوه زیبایی بیان کرده است.
سوره لقمان نکات آموزنده فراوانی را در بر دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1. اشاره به حروف مقطعه و رمزی.
2. اشاره به عظمت و اهمیت قرآن و نقش سازنده و اهداف بزرگ آن.
3. این سوره انسانها را به طور کلی به دو دسته و گروه تقسیم میکند، یک گروه، نیکوکاران و صالحان و گروه دوم، گمراهان و مستکبران، سپس قسمت هایی از اعمال ،صفات و نشانههای آنان را توضیح میدهد، بعد عاقبت کار هر دو گروه را در دنیا و آخرت ترسیم میکند.
4. در قسمتی دیگر از آیات این سوره، به این نکته اشاره شده که زمین و آسمانها بدون تکیهگاه و بدون ستون و با پایههای نامرئی در میان فضا معلق هستند، این واقعیت در آیه 10 این سوره آمده که از یک راز بزرگ علمی، یعنی نیروی جاذبه، پرده برداشته و یکی از جنبهها و ابعاد اعجاز و معجزات قرآن به شمار میرود.
5. در قسمتی دیگر از این سوره به موعظهها و نصیحتهای آموزنده و حکمتآمیز حضرت لقمان نسبت به فرزندش که در ضمن آیه 12 تا 19، سخنان حکیمانه و مهم و آموزندهای از زبان آن دانشمند حکیم آمده است.
6. حقوق والدین و لزوم اطاعت از فرمان آنان و خدمت و حفظ حرمت آنها و رعایت حقوق پدر و مادر قسمتی دیگر از این سوره میباشد.
ادامه مطلب ...لقمان، سی و یکمین سوره قرآن است که مکی و 34 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم روایت شده: هر که این سوره را قرائت کند در روز قیامت لقمان رفیق و همراه او خواهد بود و ده برابر تعداد کسانی که امر به معروف و نهی از منکر کرده اند به او حسنه داده می شود(1)
امام باقر علیه السلام فرموده اند: هر کس که هر شب سوره لقمان را قرائت نماید خداوند سی فرشته را مأمور حفظ و نگهداری او از ابلیس و سپاهیان او می کند و اگر صبحگاه نیز این سوره را قرائت کند، تا شب در امان و حفظ الهی خواهد بود(2)
آثار و برکات سوره
1) درمان بیماری های داخلی
از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و سلم نقل شده است: اگر سوره لقمان را بنویسند و پس از شستن نوشته، از آب آن بنوشد هر گونه بیماری درونی داشته باشند، از بین خواهد رفت و هر مرد و زنی که خونریزی در یکی از اندام خود دارد اگر نوشته سوره لقمان را بر آن موضع قرار دهند خونریزی قطع می شود(3)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: اگر سوره لقمان را بنویسند و سپس شسته و از آب آن به مرد و زنی که در درون درد و ناراحتی دارد بنوشانند. عافیت می یابد و از تب ها و هر گونه آزار دهنده و بیماری از او برطرف می شود(4)
2) عزل کردن حاکم ستمگر
هر کس این سوره را در منزل حاکمی بگذارد در همان سال معزول می شود و هر که آن را بنویسد و با خود دارد از درد شقیقه و تب ایمن شود(5)
منبع : پایگاه اینترنتی انهار
تنظیم : محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشت ها:
(1) مجمع البیان،ج8، ص74
(2) ثواب الاعمال، ص110
(3) تفسیرالبرهان، ج4، ص359
(4) همان
(5)درمان با قرآن، ص72
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»
در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم روایت شده: هر که این سوره را قرائت کند در روز قیامت لقمان رفیق و همراه او خواهد بود و ده برابر تعداد کسانی که امر به معروف و نهی از منکر کرده اند به او حسنه داده می شود.
امام باقر
علیه السلام فرموده اند: هر کس که هر شب سوره لقمان را قرائت نماید خداوند
سی فرشته را مأمور حفظ و نگهداری او از ابلیس و سپاهیان او می کند و اگر
صبحگاه نیز این سوره را قرائت کند، تا شب در امان و حفظ الهی خواهد بود.
آثار و برکات سوره
1) درمان بیماری های داخلی
از پیامبر اسلام
صلی الله علیه وآله و سلم نقل شده است: اگر سوره لقمان را بنویسند و پس از
شستن نوشته، از آب آن بنوشد هر گونه بیماری درونی داشته باشند، از بین
خواهد رفت و هر مرد و زنی که خونریزی در یکی از اندام خود دارد اگر نوشته
سوره لقمان را بر آن موضع قرار دهند خونریزی قطع می شود.
از
امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: اگر سوره لقمان را بنویسند و سپس
شسته و از آب آن به مرد و زنی که در درون درد و ناراحتی دارد بنوشانند.
عافیت می یابد و از تب ها و هر گونه آزار دهنده و بیماری از او برطرف می
شود.
2) عزل کردن حاکم ستمگر
هر کس این سوره را در منزل حاکمی بگذارد در همان سال معزول می شود و هر که آن را بنویسد و با خود دارد از درد شقیقه و تب ایمن شود.
منبع: تبیان
لقمان حکیم ، پسری داشت که همواره او را پند و اندرز می داد و به راستی و درستی و پیروی از حق فرا می خواند.
از
رهنمودهای لقمان به فرزندش این بود که در کردار و رفتارش ، تنها در پی
خشنودی خدا و رضای وجدان خویش باشد و از تمجید و تحسین مردم مغرور نشود و
به اعتراض و کنایه عیبجویان و خرده گیران اعتنایی نکند.
پسر
، از پدر خواست نمونه ای به او نشان دهد که نتیجه این اندرز را به چشم
بنگرد و فروغ حکمت پدر ، از روزنه دیده ، بر دل و جانش بنشیند.
لقمان حکیم به پسر گفت: " هم اکنون ساز و برگ سفر بساز و مرکب را آماده کن تا در طول سفر ، پرده از این راز بردارم."
فرزند
، دستور پدر را به کار بست و چون مرکب را آماده ساخت ، لقمان سوار شد و
پسر را فرمود تا در پی اش روان گردد. در آن حال بر مرد می گذر کردند که در
صحرا به زراعت مشغول بودند. آنان چون پدر و پسر را دیدند ، زبان به اعتراض
گشودند و گفتند:
" چه مرد بی رحم و سنگدلی ، خود لذت سواری می چشد و کودک ناتوانش را پیاده می کشد!"
در
این هنگام ، لقمان پسر را سوار کرد و خود در پی او روان شد و همچنان می
رفت تا بر گروهی دیگر گذشت ، این بار ، چون تماشاگران آنان را دیدند ، زبان
اعتراض باز کردند که :
"
این پدر نادان را بنگرید که در تربیت فرزند چندان کوتاهی کرده که حرمت پدر
را نمی شناسد. خود که جوان و نیرومند است ، سوار می شود و پدر پیر و محترم
را پیاده ، به دنبال می کشد!"
در
این حال ، لقمان نیز در کنار فرزند سوار شد و همچنان رفتند تا به گروهی
دیگر رسیدند. آنان چون این وضع را دیدند ، از سر عیبجویی گفتند:" چه مردم
بی رحمی که هر دو بر پشت حیوانی ضعیف سوار شده اند و باری چنین سنگین بر
چارپایی چنان ناتوان نهاده اند. در صورتی که اگر به نوبت سوار می شدند ، هم
خود از زحمت راه می رستند و هم مرکبشان از بار گران به ستوه نمی آمد."
در
این جا ، لقمان و پسر هر دو از مرکب به زیر آمدند و پیاده به راه افتادند
تا به دهکده ای رسیدند. مردم دهکده چون ایشان را به آن حال دیدند ، نکوهش
آغاز کردند و با شگفتی گفتند:
"
این پیر سالخورده و جوان نورس را بنگرید که هر دو پیاده می روند و سختی
راه را تحمل می کنند ، در صورتی که مرکب آماده ، پیش رویشان روان است. گویی
که ایشان ، این حیوان را از جان خود بیشتر دوست دارند!"
چون
کار سفر پدر و پسر به این جا رسید ، لقمان با لبخندی آمیخته به حسرت ، به
فرزند گفت:" این ، تصویری از آن اندرز بود که با تو گفتم. اکنون خود ضمن
آزمایش و عمل دریافتی که خشنود ساختن مردم و بستن زبان عیبجویان و یاوه
سرایان ، امکان پذیر نیست. از این رو، مرد خردمند به جای آن که جلب رضا و
کسب ثنای مردم را هدف خویش قرار دهد ، می باید خشنودی وجدان و رضای
آفریدگار را سر لوحه همت خود سازد و در راه مستقیمی که می پیماید ، به
تحسین یا توبیخ این و آن ، گوش فرا ندهد."
منبع:قصص قرآن، صدر بلاغی/ 267