و
معناى آیه این است که هر کس خود را یگانه بداند، و با یقین به معاد عمل
صالح انجام دهد، او اهل نجات است ، و سرانجام هلاک نخواهد شد، چون سرانجامش
به سوى خدا است ، و هم و وعده نجات و رستگاریش داده است از این بیان
روشن مى شود که جمله «و الى الله عاقبه الامور«، در مقام تعلیل جمله «فقد
استمسک بالعروه الوثقى « مى باشد، چون این جمله (دستاویز محکم ) استعاره
تمثیلى ، از نجات و رستگارى است ، مى گوید براى این به چنین دستاویزى چنگ
زده ، که منتهى به خدایى است ، که وعده چنین نجات و فلاحى را داده است
این آیه رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) را تسلیت مى دهد و دلخوش
مى کند تا اندوه بر او چیره نشود، به اینکه بالاخره روزى به سوى خدا بر مى
گردند، و خدا به آنچه مى کرده اند آگاهشان مى کند، یعنى حقیقت اعمالشان و
آثار سوء آن که همان آتش است برایشان هویدا مى گردد «نمتعهم قلیلا ثم
نضطرهم الى عذاب غلیظ« - در این جمله با بیانى دیگر از حقیقت حال کفار پرده
بردارى مى کند، چون در جمله «الینا مرجعهم فننبئهم بما عملوا« چه بسا توهم
گردد، مادامى که در دنیا و متنعم به نعمت هاى آن هستند، دست خدا به ایشان
نمى رسد، و از قدرت خدا خارجند، بله بعد از آنکه مردند یا مبعوث شدند آن
وقت داخل در قدرت خدا مى شوند، و خدا با عذاب خود از ایشان انتقام مى گیرد
لذا این جمله این توهم را دفع نموده و مى فهماند که کفار در دنیا نیز حتى
یک لحظه خارج از تدبیر خدا نیستند، و اگر با متاع اندک دنیا بهره مندشان مى
کند، چیزى نخواهد گذشت که مضطر و ناچارشان مى کند، تا با پاى خود به سوى
عذابى غلیظ روان شوند. پس به هر حال مغلوب و مقهورند، و دائما امر آنان به
دست خدا است و نمى توانند خدا را به ستوه آورند نه در حال بهره مندیشان ، و
نه در غیر آن حال