و
در این دنیا چون گوسفندى مباش که در زراعتى سبز و خرم بیفتد و بچرد تا چاق
شود. چون آن حیوان هر چه زودتر چاق شود، ب ه کارد قصاب نزدیک تر شده است ،
و لیکن دنیا را به منزله پلى بگیر، که بر روى نهرى زده باشند، که تو از آن
بگذرى و رهایش کنى ، و دیگر تا ابد به سوى آن برنگردى ، پس باید آن را
خراب کنى ، نه اینکه تعمیر نمایى ، چون تو ماءمور به تعمیر آن نیستى
و
نیز بدان که تو به زودى و در فردایى نزدیک وقتى پیش خداى عزوجل بایستى ، از
چهار چیز بازخواست خواهى شد، از جوانى ات که در چه راهى تباه کردى ، و از
عمرت که در چه فانى اش ساختى ، و از مالت که از کجا آوردى و در کجا مصرف
نمودى ، پس خود را آماده کن و جوابى مهیا بساز، و از آنچه از دنیا از کفت
رفته غم مخور، چون اندک دنیا دوام و بقاء ندارد، و بسیارش از گزند بلاء
ایمن نیست ، پس حواست را جمع کن ، و سخت در کار خویش بکوش ، و پرده از روى
خود کنار زن ، و متعرض رحمت پروردگارت شو، و در دلت همواره توبه را تجدید
کن ، و در زمان فراغتت در عمل شتاب کن قبل از آن که مرضها و بلاها به سوى
تو روى آورند، وقبل از آنکه ایامت به سر آید و مرگ بین تو و خواسته هایت
حائل شود
و در بحاراز قصص نقل کرده که به سند خود از حماد از امام صادق
(علیه السلام ) روایت کرده که گفت : لقمان به پسرش گفت : پسر جان ! زنهار
از کسالت و بد خلقى و کم صبرى ، که با داشتن این چند عیب هیچ دوستى با تو
دوام نمى آورد، و همواره در امور خود ملازم وقار و سکینت باش ، و نفس خود
را بر تحمل زحمات برادران صابر کن ، و با همه مردم خوش خلق باش
پسرم
اگر مال دنیایى نداشتى که با آن صله رحم کنى ، و بر برادران تفضل نمایى ،
حسن خلق و روى خوش داشته باش ، چون کسى که حسن خلق دارد اخیار او را دوست
مى دارند، و فجار از او دورى مى نمایند، پسر جان ! به آنچه خدا قسمت تو
کرده قانع باش تا زندگى تو با صفا شود، پس اگر خواستى عزت دنیا برایت جمع
شود، طمعت را از آنچه در دست مردم است ببر، چون انبیاء و صدیقین اگر
رسیدند به آنچه که رسیدند به سبب قطع طمعشان بود