تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 74

الغنى الحمید).
او غنى على الاطلاق ، و حمید از هر نظر است ، چرا که هر موهبتى در جهان است به او باز مى گردد، و هر کس هر چه دارد از او دارد، و خزائن همه خیرات به دست او است و این دلیل زنده غناى او مى باشد.
و از آنجا که «حمد» به معنى ستایش بر کار نیکى است که به اختیار از کسى سر مى زند و هر نیکى در جهان مى بینیم از سوى پروردگار است پس ‍ همه ستایشها از آن او است ، حتى اگر ما زیبائى گل را مى ستائیم و جاذبه عشقهاى ملکوتى را توصیف مى کنیم و عظمت کار یک ایثارگر جانباز را ارج مى نهیم باز در حقیقت او را مى ستائیم که این زیبائى و آن جاذبه و عظمت نیز از او است ، پس او «حمید على الاطلاق» است .
آیه بعد ترسیمى از علم بى پایان خدا است ، که با ذکر مثالى بسیار گویا و رسا مجسم شده است :
قبلا ذکر این نکته را لازم مى دانیم که مطابق آنچه در تفسیر على بن ابراهیم آمده است : «گروهى از یهود، هنگامى که پیرامون مساله روح از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سؤ ال کردند و قرآن در پاسخ آنها گفت : قل الروح من امر ربى و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا: «روح از فرمان پروردگار من است ، و بهره شما از علم جز اندکى بیش نیست» این سخن بر آنان گران آمد و از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) پرسیدند که آیا این فقط در باره ما است ، فرمود: نه ، همه را شامل مى شود (حتى ما را).
ولى آنها افزودند اى محمد! تو در مورد خود گمان مى کنى بهره کمى از علم دارى در حالى که قرآن به تو داده شده ، و به ما هم تورات ، در قرآنت آمده است «کسى که حکمت به او داده شده خیر کثیر به او داده شده است» این سخنان با هم سازگار نیست !