اضافه
مى کند که عدم اطاعت آنها در مساءله کفر و شرک ، دلیل بر قطع رابطه مطلق با
آنها نیست بلکه در عین حال «با آنها در دنیا به طرز شایسته اى رفتار کن»
(و صاحبهما فى الدنیا معروفا).
از نظر دنیا و زندگى مادى با آنها مهر و
محبت و ملاطفت کن ، و از نظر اعتقاد و برنامه هاى مذهبى ، تسلیم افکار و
پیشنهادهاى آنها نباش ، این درست نقطه اصلى اعتدال است که حقوق خدا و پدر و
مادر، در آن جمع است .
لذا بعدا مى افزاید: «راه کسانى را پیروى کن که به سوى من باز گشته اند» راه پیامبر و مؤ منان راستین (و اتبع سبیل من اناب الى ).
چرا که بعد از آن «بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه در
دنیا عمل مى کردید آگاه مى سازم» و بر طبق آن پاداش و کیفر مى دهم (ثم الى
مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعملون ).
نفى و اثباتهاى پى در پى ، و امر و
نهى ها در آیات فوق ، براى این است که مسلمانان در این گونه مسائل که در
بدو نظر تضادى در میان انجام دو وظیفه لازم تصور مى شود خط اصلى را پیدا
کنند، و بدون کمترین افراط و تفریط، در مسیر صحیح قرار گیرند، و این دقت و
ظرافت قرآن در این ریزه کاریها، از چهره هاى فصاحت و بلاغت عمیق آن است .
به هر حال آیه فوق کاملا شبیه چیزى است که در آیه 8 سوره عنکبوت آمده است
که مى گوید: و وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بى ما لیس لک
به علم فلا تطعهما الى مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعملون ).
و درباره آن شان نزولى در بعضى از تفاسیر نقل شده است که در ذیل آیه 8 سوره عنکبوت آوردیم .