تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 77

با خود همراه مى برد، و غرق در حیرت و ابهت مى کند.
با توجه به این بیان گویا و روشن ، انسان احساس مى کند که معلوماتش در برابر آنچه در علم خدا است همچون یک صفر در برابر بى نهایت است ، و شایسته است فقط بگوید: «دانش من به آنجا رسیده که به نادانى خود پى برده ام» حتى تشبیه به قطره و دریا براى بیان این واقعیت نارسا به نظر مى رسد.
از جمله نکات لطیفى که در آیه به چشم مى خورد این است که «شجره» به صورت مفرد، و «اقلام» به صورت جمع آمده ، تا بیانگر تعداد فراوان قلمهائى باشد که از یک درخت با تمام ساقه و شاخه هایش به وجود مى آید.
و نیز تعبیر «البحر» به صورت مفرد و «الف و لام جنس» براى آن است که تمام اقیانوسهاى روى زمین را شامل شود، بخصوص اینکه تمام اقیانوسهاى جهان با هم مربوط و متصلند و در واقع در حکم یک دریاى پهناورند.
و جالب اینکه در باره «قلمها» سخن از قلمهاى اضافى و کمکى نمى کند اما در باره اقیانوسها سخن از هفت دریاى دیگر به میان مى آورد، چرا که به هنگام نوشتن قلم بسیار کم مصرف مى شود آنچه بیشتر مصرف مى گردد مرکب است .
انتخاب کلمه «سبع» (هفت ) در لغت عرب براى تکثیر شاید از این نظر باشد که پیشینیان عدد کرات منظومه شمسى را هفت مى دانستند (و در واقع آنچه از منظومه شمسى امروز نیز با چشم غیر مسلح دیده مى شود هفت کره بیش نیست ) و با توجه به اینکه «هفته» به صورت یک دوره کامل زمان هفت روز بیشتر نیست و تمام کره زمین را نیز به هفت منطقه تقسیم مى کردند و نام هفت اقلیم بر آن گذارده بودند، روشن مى شود که چرا هفت به عنوان یک عدد کامل در میان آحاد و براى بیان کثرت به کار رفته است .