ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 323

«ان اشکر لى و لوالدیک الى المصیر« - این جمله تفسیر «وصینا...« است ، و معنایش این است که وصیت ما همانا امر به شکر پدر و مادر بود، همچنان که امر به شکر خدا نیز کردیم ، و جمله «الى المصیر« انذار و تاکید امر به شکر است
در این جمله نیز التفاتى نظیر التفات در جمله «ان اشکر لله « بکار رفته ، که نکته اش نیز همان نکته است
بیان موردى که نباید در آن از والدین اطاعت کرد
وَ إِن جَهَدَاک عَلى أَن تُشرِک بى مَا لَیْس لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا ... کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

یعنى اگر پدر و مادر به تو اصرار کردند که چیزى را که علم بدان ندارى و یا حقیقت آن را نمى شناسى شریک من بگیرى ، اطاعتشان مکن ، و براى من شریکى مگیر، و مراد از اینکه شریک مفروض حقیقتش نامعلوم است ، این است که چنین چیزى اصلا وجود ندارد، و مجهول مطلقى است که علم بدان تعلق نمى گیرد، پس برگشت معنا به این مى شود که چیزى را که چیزى نیست شریک من مگیر، این حاصل آن چیزى است که زمخشرى در کشاف گفته ، و چه بسا آیه «اتنبئون الله بما لا یعلم فى السموات و لا فى الارض « این معنا را تاکید مى کند، یعنى به شریکى که در همه این عوالم وجود ندارد
ولى بعضى دیگر از مفسرین گفته اند کلمه «تشرک « در اینجا به معناى «تکفر« و کلمه «ما« به معناى «الذى « است ، و معناى آیه این است که هر چه پدر و مادر به تو اصرار کردند که به من کفر بورزى ، کفرى که هیچ دلیل و حجتى بر آن نداشته باشى ، اطاعتشان مکن ، موید این احتمال این است که خداى تعالى در کلام مجیدش ‍ مکرر سلطان یعنى برهان بر شرک را نفى کرده ، از آن جمله مثلا فرموده : «ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و آباوکم ما انزل الله بها من سلطان « و آیات دیگرى نظیر آن
«و صاحبهما فى الدنیا معروفا و اتبع سبیل من اناب الى « - این دو جمله به منزله خلاصه و توضیحى است از مطالب دو آیه قبل ، که سفارش والدین را مى کرد، و از اطاعت آنان در مورد شرک به خدا نهى مى کرد

ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 322

وَ إِذْ قَالَ لُقْمَنُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظهُ یَبُنىَّ لا تُشرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشرْک لَظلْمٌ عَظِیمٌ

اشاره به علت اینکه شرک به خدا ظلم عظیم است
عظمت هر عملى به عظمت اثر آن است ، و عظمت معصیت به عظمت کسى است که نافرمانى اش مى شود، چون که مواخذه عظیم نیز عظیم است ، بنابراین بزرگترین گناهان و نافرمانى ها نافرمانى خدا است ، چون عظمت کبریایى همه از او است ، و فوق هر عظمت و کبریایى است ، چون خدایى است بى شریک ، و بزرگترین نافرمانیهاى او این است که برایش شریک قائل شوى
«ان الشرک لظلم عظیم « - در این جمله عظمت شرک را مقید به قیدى با مقایسه با سایر گناهان نکرد، تا بفهماند که عظمت ظلم شرک آن قدر است که با هیچ گناه دیگرى قابل قیاس نیست
وَ وَصیْنَا الانسنَ بِوَلِدَیْهِ ... إِلىَّ الْمَصِیرُ

تشکر از پدر و مادر شکر خدا است
این آیه ، جمله معترضه اى است که در وسط کلمات لقمان قرار گرفته ، و از کلمات او نیست ، و اگر در اینجا واقع شده ، براى این است که دلالت کند بر وجوب شکر والدین ، مانند شکر خدا، بلکه شکر والدین ، شکر خدا است ، چون منتهى به سفارش و امر خداى تعالى است ، پس شکر پدر و مادر عبادت خدا و شکر اوست
«حملته امه وهنا على وهن و فصاله فى عامین « - در این جمله پاره اى از مشقات و اذیت ها که مادر در حمل فرزند، و تربیت او تحمل مى کند، ذکر شده تا شنونده را به شکر پدر و مادر و بخصوص مادر وا بدارد
کلمه «وهن « به معناى ضعف است ، و در آیه شریفه حال و به معناى صاحب وهن است ، ممکن هم هست مفعول مطلق باشد، و تقدیر کلام «تهن وهنا على وهن « بوده باشد. و کلمه «فصال «، به معناى از شیر جدا شدن ، و شیر ندادن به بچه است ، و معناى اینکه فرمود: «از شیر گرفتنش در دو سال است «، یعنى بعد از تحقق دو سال ، آن نیز محقق مى شود، و در نتیجه مدت شیر دادن دو سال مى شود، و چون با آیه «و حمله و فصاله ثلاثون شهرا - حملش و از شیر گرفتنش سى ماه است « ضمیمه شود، این نکته به دست مى آید که کمترین مدت حاملگى زن شش ماه است ، که در بحث روایتى آینده ، باز به این نکته اشاره خواهد شد ان شاء الله