این انتقال تدریجى و کاملا منظم و حساب شده از مظاهر
قدرت خدا است . البته این دو تفسیر با هم منافاتى ندارند و ممکن است جمعا
در معنى آیه منظور باشند.
در مورد تسخیر «شمس» و «قمر» و سایر کرات
آسمانى براى انسانها - چنانکه قبلا هم گفته ایم - منظور تسخیر در راه خدمت
به انسان است ، و به تعبیر دیگر لام در «سخر لکم» لام نفع است ، نه لام
اختصاص ، و این تعبیر در قرآن مجید در مورد خورشید و ماه و شب و روز و
نهرها و دریاها و کشتیها آمده است ، و همه اینها بیانگر عظمت شخصیت انسان و
گستردگى نعمتهاى خداوند در مورد او است که تمام موجودات زمین و آسمان به
فرمان خدا سرگشته و فرمانبردار او هستند و با اینحال شرط انصاف نیست که او
فرمان نبرد.
جمله «کل یجرى لاجل مسمى» اشاره به این است که این نظام
حساب شده و دقیق تا ابد ادامه نمى یابد، و پایان و سرانجامى دارد که همراه
با پایان گرفتن دنیا است ، همان چیزى که در سوره «تکویر» چنین از آن یاد
شده است : اذا الشمس کورت و اذا النجوم انکدرت : «هنگامى که خورشید بى فروغ
گردد و ستارگان به تیرگى گرایند...».
ارتباط جمله «ان الله بما
تعملون خبیر» با توجه به آنچه در بالا گفتیم با این بحث روشن مى شود، چرا
که خداوندى که خورشید و ماه با عظمت را با آن حساب دقیق به کار گرفته ، و
شب و روز را با آن نظم مخصوص هزاران و میلیونها سال وارد یکدیگر مى کند،
چنین پروردگارى چگونه ممکن است از اعمال انسانها بى خبر بماند، آرى او هم
اعمال را مى داند و هم نیات و اندیشه ها را.