تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 36

در عظمت مقام او همین بس که خدا اندرزهایش را در کنار سخنان خود قرار داده ، و در لابلاى آیات قرآن ذکر فرموده است ، آرى هنگامى که قلب انسان بر اثر پاکى و تقوى به نور حکمت روشن گردد، سخنان الهى بر زبانش ‍ جارى مى شود و همان مى گوید که خدا مى گوید، و آن گونه مى اندیشد که خدا مى پسندد!
با این توضیح کوتاه به تفسیر آیات باز مى گردیم .
در نخستین آیه مى فرماید: «ما به لقمان حکمت دادیم ، و به او گفتیم که براى خدا شکرگزارى کن ، چرا که هر کس شکر نعمت او را ادا کند، به سود خویش شکر کرده ، و هر کس کفران کند، زیانى به خدا نمى رساند، چرا که خداوند، بى نیاز و ستوده است» (و لقد آتینا لقمان الحکمة ان اشکر لله و من یشکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان الله غنى حمید).
در اینکه «حکمت» چیست ؟ باید گفت براى «حکمت» معانى فراوانى ذکر کرده اند، مانند «شناخت اسرار جهان هستى» و «آگاهى از حقایق قرآن» و «رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل» و «معرفت و شناسائى خداوند».
اما همه این معانى را مى توان یکجا جمع کرده و در تفسیر حکمت چنین گفت : حکمتى که قرآن از آن سخن مى گوید و خداوند به لقمان عطا فرموده بود «مجموعه اى از معرفت و علم ، و اخلاق پاک و تقوا و نور هدایت» بوده است .
در حدیثى از امام موسى بن جعفر (علیه السلام ) مى خوانیم : که در تفسیر این آیه براى «هشام بن حکم» فرمود: «مراد از حکمت ، فهم و عقل است».