در
عظمت مقام او همین بس که خدا اندرزهایش را در کنار سخنان خود قرار داده ، و
در لابلاى آیات قرآن ذکر فرموده است ، آرى هنگامى که قلب انسان بر اثر
پاکى و تقوى به نور حکمت روشن گردد، سخنان الهى بر زبانش جارى مى شود و
همان مى گوید که خدا مى گوید، و آن گونه مى اندیشد که خدا مى پسندد!
با این توضیح کوتاه به تفسیر آیات باز مى گردیم .
در نخستین آیه مى فرماید: «ما به لقمان حکمت دادیم ، و به او گفتیم که
براى خدا شکرگزارى کن ، چرا که هر کس شکر نعمت او را ادا کند، به سود خویش
شکر کرده ، و هر کس کفران کند، زیانى به خدا نمى رساند، چرا که خداوند، بى
نیاز و ستوده است» (و لقد آتینا لقمان الحکمة ان اشکر لله و من یشکر فانما
یشکر لنفسه و من کفر فان الله غنى حمید).
در اینکه «حکمت» چیست ؟ باید
گفت براى «حکمت» معانى فراوانى ذکر کرده اند، مانند «شناخت اسرار جهان
هستى» و «آگاهى از حقایق قرآن» و «رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل» و
«معرفت و شناسائى خداوند».
اما همه این معانى را مى توان یکجا جمع کرده
و در تفسیر حکمت چنین گفت : حکمتى که قرآن از آن سخن مى گوید و خداوند به
لقمان عطا فرموده بود «مجموعه اى از معرفت و علم ، و اخلاق پاک و تقوا و
نور هدایت» بوده است .
در حدیثى از امام موسى بن جعفر (علیه السلام )
مى خوانیم : که در تفسیر این آیه براى «هشام بن حکم» فرمود: «مراد از حکمت ،
فهم و عقل است».