ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 354

پس صدر آیه یعنى جمله «ذلک بان الله هو الحق « برهان بر مضمون ذیل آن ، یعنى جمله «ان الله هو العلى الکبیر« است ، و ذیل آن برهان بر جامعیت خداى تعالى نسبت به صفات ثبوتیه و سلبیه هر دو است ، که بیانش گذشت ، پس خدا ذاتى است مستجمع و دارنده همه صفات کمال ، پس او «الله « است ، که عزیز است نام او
جمله «و ان ما یدعون من دونه الباطل «، از آنجا که در مقابل جمله «ذلک بان الله هو الحق « است ، لذا هر چه درباره این جمله گفته شد، مقابل آن ، در آن جمله جریان مى یابد، یعنى خدایانى که مشرکین براى خود اتخاذ کرده اند، هیچ بهره اى از حقیقت ندارند، و از خلق و تدبیر چیزى مستند به آنها نیست ، چون شریک در الوهیت و ربوبیت باطل است و حقیقتى در آن نیست و چون به هر تقدیر باطل است ، پس از خلق و تدبیر به هیچ وجه چیزى مستند به آنها نمى شود
مطلب دیگر اینکه در آیه شریفه از اسماء الحسنى سه اسم «حق « و «على « و «کبیر« ذکر شده ، و از آنچه گذشت معلوم شد که کلمه «حق « به معناى واجب الوجود است ، و کلمه «على « از صفات سلبیه ، و کلمه «کبیر« از صفات ثبوتیه که قریب المعنى با عبارت مستجمع صفات کمال است
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْک تجْرِى فى الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِیرِیَکم مِّنْ ءَایَتِهِ ...

حرف «باء« در جمله «بنعمت الله « باء سببیت است ، و ذکر نعمت از قبیل مقدمه چینى براى آخر آیه است ، و در آن اشاره است به وجوب شکر خداى تعالى ، در برابر نعمتش ، براى اینکه شکر منعم واجب است
و معناى آیه این است که آیا نمى بینى که کشتى در دریا به وسیله نعمت او به حرکت در مى آید؟ و آن نعمت عبارت است از اسباب حرکت ، و جریان کشتى ، یعنى باد، و رطوبت داشتن آب ، و امثال آن
بعضى از مفسرین احتمال داده اند که باى مذکور باى تعدیه ، و یا به معناى «مع - با« باشد، و مراد از «نعمت « طعام و سایر محمولاتى باشد که کشتى ها بارگیرى مى کنند، بنابر احتمال دوم معنا چنین مى شود که : آیا نمى بینى که کشتى با بارش در دریا به حرکت در مى آید؟ و بنابر احتمال اول چنین مى شود: آیا نمى بینى که کشتى بارش ‍ را در دریا به حرکت در مى آورد؟