ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 332

لقمان هرگز از دو نفر که نزاع و یا کتک کارى داشتند نگذشت ، مگر آنکه بین آن دو را اصلاح کرد، و از آن دو عبور نکرد، مگر وقتى که دوستدار یکدیگر شدند، و هرگز سخن نیکو از احدى نشنید، مگر آنکه تفسیرش ‍ را پرسید، و پرسید که این سخن را از که شنیده اى ؟ لقمان بسیار با فقهاء و حکما نشست و برخاست مى کرد، و به دیدن قاضیان و پادشاهان و صاحبان منصب مى رفت ، قاضیان را تسلیت مى گفت ، و برایشان نوحه سرایى مى کرد، که خدا به چنین کارى مبتلایشان کرده ، و براى سلاطین و ملوک اظهار دلسوزى و ترحم مى نمود، که چگونه به ملک و سلطنت دل بسته ، و از خدا بى خبر شده اند، لقمان بسیار عبرت مى گرفت ، و طریقه غلبه بر هواى نفس را از دیگران مى پرسید، و یاد مى گرفت ، و با آن طریقه همواره با هواى نفس در جنگ بود، و از شیطان احتراز مى جست ، و قلب خود را با فکر، و نفس خویش را با عبرت ، مداوا مى کرد، هرگز سفر نمى کرد مگر به جایى که برایش اهمیت داشته باشد، به این جهات بود که خدا حکمتش بداد، و عصمتش ارزانى داشت
و خداى تبارک و تعالى دستور داد به طوائفى از فرشتگان که در نیمه روزى که مردم به خواب قیلوله رفته بودند، لقمان را ندا دهند - به طورى که صداى ایشان را بشنود، ولى اشخاص ایشان را نبیند - که : اى لقمان آیا مى خواهى خدا تو را خلیفه خود در زمین کند؟ تا فرمانفرماى مردم باشى ؟ لقمان گفت : اگر خدا بدین شغل فرمانم دهد که سمعا و طاعتا، چون اگر او اینکار را از من خواسته باشد، خودش یاریم مى کند، و راه نجاتم مى آموزد، و از خطا نگهم مى دارد، ولى اگر مرا مخیر کند من عافیت را اختیار مى کنم
ملائکه گفتند: اى لقمان چرا؟ گفت براى اینکه داورى بین مردم در دشوارترین موقعیت ها براى حفظ عصمت است ، و فتنه و آزمایشش از هر جاى دیگر سخت تر و بیشتر است و آدمى بى چاره مى ماند، و کسى هم کمکش نمى کند، ظلم از چهار سو احاطه اش نموده ، کارش به یکى از دو احتمال مى انجامد، یا این است که در داورى اش راى و نظریه اش ‍ مطابق حق و واقع مى شود، که در این صورت جا دارد که سالم باشد، و احتمال آن هست ، و یا این است که راه را عوضى مى رود که در این صورت راه بهشت را عوضى مى رود و هلاکتش قطعى است ، و اگر آدمى در دنیا ذلیل و ضعیف باشد آسان تر است تا آنکه در دنیا رئیس و آبرومند بوده ولى در آخرت ذلیل و ضعیف باشد، از سوى دیگر کسى که دنیا را بر آخرت ترجیح دهد هم در دنیا خاسر و زیانکار است ، و هم در آخرت ، چون دنیایش تمام مى شود، و به آخرت هم نمى رسد