لقمان
هرگز از دو نفر که نزاع و یا کتک کارى داشتند نگذشت ، مگر آنکه بین آن دو
را اصلاح کرد، و از آن دو عبور نکرد، مگر وقتى که دوستدار یکدیگر شدند، و
هرگز سخن نیکو از احدى نشنید، مگر آنکه تفسیرش را پرسید، و پرسید که این
سخن را از که شنیده اى ؟ لقمان بسیار با فقهاء و حکما نشست و برخاست مى
کرد، و به دیدن قاضیان و پادشاهان و صاحبان منصب مى رفت ، قاضیان را تسلیت
مى گفت ، و برایشان نوحه سرایى مى کرد، که خدا به چنین کارى مبتلایشان کرده
، و براى سلاطین و ملوک اظهار دلسوزى و ترحم مى نمود، که چگونه به ملک و
سلطنت دل بسته ، و از خدا بى خبر شده اند، لقمان بسیار عبرت مى گرفت ، و
طریقه غلبه بر هواى نفس را از دیگران مى پرسید، و یاد مى گرفت ، و با آن
طریقه همواره با هواى نفس در جنگ بود، و از شیطان احتراز مى جست ، و قلب
خود را با فکر، و نفس خویش را با عبرت ، مداوا مى کرد، هرگز سفر نمى کرد
مگر به جایى که برایش اهمیت داشته باشد، به این جهات بود که خدا حکمتش
بداد، و عصمتش ارزانى داشت
و خداى تبارک و تعالى دستور داد به طوائفى
از فرشتگان که در نیمه روزى که مردم به خواب قیلوله رفته بودند، لقمان را
ندا دهند - به طورى که صداى ایشان را بشنود، ولى اشخاص ایشان را نبیند - که
: اى لقمان آیا مى خواهى خدا تو را خلیفه خود در زمین کند؟ تا فرمانفرماى
مردم باشى ؟ لقمان گفت : اگر خدا بدین شغل فرمانم دهد که سمعا و طاعتا، چون
اگر او اینکار را از من خواسته باشد، خودش یاریم مى کند، و راه نجاتم مى
آموزد، و از خطا نگهم مى دارد، ولى اگر مرا مخیر کند من عافیت را اختیار مى
کنم
ملائکه گفتند: اى لقمان چرا؟ گفت براى اینکه داورى بین مردم در
دشوارترین موقعیت ها براى حفظ عصمت است ، و فتنه و آزمایشش از هر جاى دیگر
سخت تر و بیشتر است و آدمى بى چاره مى ماند، و کسى هم کمکش نمى کند، ظلم از
چهار سو احاطه اش نموده ، کارش به یکى از دو احتمال مى انجامد، یا این است
که در داورى اش راى و نظریه اش مطابق حق و واقع مى شود، که در این صورت
جا دارد که سالم باشد، و احتمال آن هست ، و یا این است که راه را عوضى مى
رود که در این صورت راه بهشت را عوضى مى رود و هلاکتش قطعى است ، و اگر
آدمى در دنیا ذلیل و ضعیف باشد آسان تر است تا آنکه در دنیا رئیس و آبرومند
بوده ولى در آخرت ذلیل و ضعیف باشد، از سوى دیگر کسى که دنیا را بر آخرت
ترجیح دهد هم در دنیا خاسر و زیانکار است ، و هم در آخرت ، چون دنیایش تمام
مى شود، و به آخرت هم نمى رسد