بر آن نیست ، بلکه شواهد روشنى بر ضد آن داریم .
در بعضى از روایات آمده است که شخصى به لقمان گفت : «مگر تو با ما شبانى نمى کردى»؟ در پاسخ گفت : آرى چنین است .
سؤ ال کننده پرسید: پس از کجا اینهمه علم و حکمت نصیب تو شد؟ در پاسخ گفت :
قدر الله ، و اداء الامانة و صدق الحدیث و الصمت عما لا یعنینى : «این به
خواست خدا بود، و اداء امانت کردن ، و راستگوئى و سکوت در برابر آنچه به من
مربوط نبود».
در ذیل روایتى که در بالا از پیامبر گرامى اسلام (صلى
اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل کردیم نیز چنین آمده است : «روزى لقمان در
وسط روز براى استراحت خوابیده بود، ناگهان ندائى شنید که اى لقمان ! آیا مى
خواهى خداوند تو را خلیفه در زمین قرار دهد که در میان مردم به حق قضاوت
کنى ؟
لقمان در پاسخ آن ندا گفت : اگر پروردگارم مرا مخیر کند، راه
عافیت را مى پذیرم و تن به این آزمون بزرگ نمى دهم ! ولى اگر فرمان دهد
فرمانش را به جان پذیرا مى شوم ، زیرا مى دانم اگر چنین مسؤ لیتى بر دوش من
بگذارد حتما مرا کمک مى کند و از لغزشها نگه مى دارد.
فرشتگان - در حالى که آنها را نمى دید - گفتند: اى لقمان براى چه ؟
گفت : براى اینکه داورى در میان مردم سختترین منزلگاهها، و مهمترین مراحل
است ، و امواج ظلم و ستم از هر سو متوجه آن است ، اگر خدا انسان را حفظ کند
شایسته نجات است و اگر راه خطا برود از راه بهشت منحرف شده است کسى که در
دنیا سر بزیر و در آخرت سربلند باشد بهتر از کسى است که در دنیا سربلند و
در آخرت سربزیر باشد، و کسى که دنیا را بر آخرت برگزیند به دنیا نخواهد
رسید و آخرت را نیز از دست خواهد داد!