همچون
آفرینش و حیات و انواع روزیها، و نعمتهاى «باطن» را اشاره به امورى مى
دانند که بدون دقت و مطالعه قابل درک نیست (مانند بسیارى از قدرتهاى روحى و
غرائز سازنده ).
بعضى نعمت «ظاهر» را اعضاى ظاهر و نعمت «باطن» را قلب شمرده اند.
بعضى دیگر نعمت «ظاهر» را زیبائى صورت و قامت راست و سلامت اعضاء و نعمت «باطن» را «معرفة الله» دانسته اند.
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم
که «ابن عباس» از آن حضرت در این زمینه سؤ ال کرد، فرمود: «ابن عباس !
نعمت ظاهر اسلام است ، و آفرینش کامل و منظم تو بوسیله پروردگار و روزى
هائى که به تو ارزانى داشته .
و اما نعمت باطن ، پوشاندن زشتیهاى اعمال تو و رسوا نکردنت در برابر مردم است».
در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام ) مى خوانیم : «نعمت آشکار،
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و معرفة الله و توحید است که پیامبر
آورده ، و اما نعمت پنهان ، ولایت ما اهلبیت و پیمان دوستى با ما است».
ولى در حقیقت هیچگونه منافاتى در میان این تفسیرها وجود ندارد و هر کدام
یکى از مصداقهاى روشن نعمت ظاهر و باطن را بیان مى کند، بى آنکه مفهوم
گسترده آن را محدود سازد.
و در پایان آیه از کسانى سخن مى گوید که
نعمتهاى بزرگ الهى را که از درون و برون ، انسان را احاطه کرده ، کفران مى
کنند، و به جدال و ستیز در برابر حق برمى خیزند، مى فرماید: «بعضى از مردم
هستند که در باره خداوند بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنى ، مجادله مى
کنند» (و من الناس من یجادل فى الله بغیر علم و لا هدى و لا کتاب منیر).