تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 39

کبریائى او در هم شکستن !
قابل توجه اینکه لقمان حکیم ، دلیل بر نفى شرک را این ذکر مى کند که شرک ظلم عظیم است ، آن هم با تعبیرى که از چند جهت ، تاءکید در بر دارد.
و چه ظلمى از این بالاتر که هم در مورد خدا انجام گرفته که موجود بى ارزشى را همتاى او قرار دهند، و هم درباره خلق خدا که آنها را به گمراهى بکشانند و با اعمال جنایتبار خود آنها را مورد ستم قرار دهند، و هم درباره خویشتن که از اوج عزت عبودیت پروردگار به قعر دره ذلت پرستش غیر او ساقط کنند!
دو آیه بعد در حقیقت جمله هاى معترضه اى است که در لابلاى اندرزهاى لقمان از سوى خداوند بیان شده است ، اما معترضه نه به معنى بى ارتباط، بلکه به معنى سخنان الهى که ارتباط روشنى با سخنان لقمان دارد، زیرا در این دو آیه ، بحث از نعمت وجود پدر و مادر و زحمات و خدمات و حقوق آنها است و قرار دادن شکر پدر و مادر در کنار شکر «الله».
بعلاوه تاءکیدى بر خالص بودن اندرزهاى لقمان به فرزندش نیز محسوب مى شود چرا که پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص نیت ممکن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو کنند.
نخست مى فرماید: «ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم» (و وصینا الانسان بوالدیه ).
آنگاه به زحمات فوق العاده مادر اشاره کرده مى گوید: «مادرش او را حمل کرد در حالى که هر روز ضعف و سستى تازه اى بر ضعف او افزوده مى شد» (حملته امه وهنا على وهن ).