تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 29

هم دارند (آفرینش آسمان ، و معلق بودن کرات در فضا و نیز آفرینش کوهها براى حفظ ثبات زمین ، و سپس آفرینش جنبندگان ، و بعد از آن آب و گیاهان که وسیله تغذیه آنها است ) اشاره مى کند.
مى فرماید: «خداوند آسمانها را بدون ستونى که قابل رؤ یت باشد آفرید» (خلق السماوات بغیر عمد ترونها).
«عمد» (بر وزن قمر) جمع «عمود» به معنى ستون است ، و مقید ساختن آن به «ترونها»، دلیل بر این است که آسمان ستونهاى مرئى ندارد، مفهوم این سخن آنست که ستونهائى دارد اما غیر قابل رؤ یت نیست ، و چنانکه پیش از این هم در تفسیر سوره رعد گفته ایم ، این تعبیر اشاره لطیفى است به قانون جاذبه و دافعه که همچون ستونى بسیار نیرومند اما نامرئى کرات آسمانى را در جاى خود نگه داشته .
در حدیثى که «حسین بن خالد» از امام «على بن موسى الرضا» (علیهم السلام ) نقل کرده به این معنى تصریح شده است ، فرمود: سبحان الله ، ا لیس الله یقول بغیر عمد ترونها؟ قلت بلى ، فقال : ثم عمد و لکن لا ترونها: «منزه است خدا، آیا خداوند نمى فرماید بدون ستونى که آن را مشاهده کنید؟ راوى مى گوید: عرض کردم آرى ، فرمود: پس ستونهائى هست ولى شما آن را نمى بینید»!و.
به هر حال جمله فوق یکى از معجزات علمى قرآن مجید است که شرح بیشتر آن را در ذیل آیه 2 سوره رعد (جلد 10 صفحه 110) آوردیم .
سپس درباره فلسفه «آفرینش کوهها» مى گوید: «خداوند در زمین کوههائى افکند تا شما را مضطرب و متزلزل نکند» (و القى فى الارض ‍ رواسى ان

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 28

آیه 10 - 11
آیه و ترجمه
خَلَقَ السمَوَتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنهَا وَ أَلْقَى فى الاَرْضِ رَوَسىَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَ بَث فِیهَا مِن کلِّ دَابَّةٍ وَ أَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ(10)
هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونى مَا ذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ بَلِ الظلِمُونَ فى ضلَلٍ مُّبِینٍ(11)
  ترجمه :

10 - آسمانها را بدون ستونى که قابل رؤ یت باشد آفرید، و در زمین کوههائى افکند تا شما را به لرزه در نیاورد، و از هر گونه جنبنده روى آن منتشر ساخت ، و از آسمان آبى نازل کردیم ، و به وسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم .
11 - این آفرینش خداست ، اما به من نشان دهید معبودانى که غیر او هستند چه چیز را آفریده اند؟ ولى ظالمان در گمراهى آشکارند.
  تفسیر:

این آفرینش خدا است ، دیگران چه آفریده اند؟
به دنبال بحثى که پیرامون قرآن ، و ایمان به آن در آیات گذشته بود در دو آیه مورد بحث از دلائل توحید که یکى دیگر از اساسى ترین اصول اعتقادى است سخن مى گوید.
در آیه نخست به پنج قسمت از آفرینش پروردگار که پیوند ناگسستنى

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 27

در بعضى از کتبى که در زمینه آثار زیانبار موسیقى بر اعصاب آدمى نوشته شده است حالات جمعى از موسیقى دانان و خوانندگان معروف آمده است که به هنگام اجراى برنامه گرفتار سکته و مرگ ناگهانى شده ، و در همان مجلس جان خود را از دست داده اند.
کوتاه سخن اینکه آثار زیانبخش غنا و موسیقى بر اعصاب تا سر حد تولید جنون ، و بر قلب و فشار خون ، و تحریکات نامطلوب دیگر به حدى است که نیاز به بحث زیادى ندارد.
از آمارهائى که از مرگ و میرها در عصر ما تهیه شده چنین استفاده مى شود که مرگهاى ناگهانى نسبت به گذشته افزایش زیادى یافته است ، عوامل این افزایش را امور مختلفى ذکر کرده اند از جمله افزایش غنا و موسیقى در سطح جهان .
د - غنا یکى از ابزار کار استعمار
استعمارگران جهان همیشه از بیدارى مردم ، مخصوصا نسل جوان ، وحشت داشته اند، به همین دلیل بخشى از برنامه هاى گسترده آنها براى ادامه استعمار، فرو بردن جامعه ها در غفلت و بى خبرى و ناآگاهى و گسترش انواع سرگرمیهاى نا سالم است .
امروز مواد مخدر تنها جنبه تجارتى ندارد، بلکه یک ابزار مهم سیاسى ، یعنى سیاستهاى استعمارى است ، ایجاد مراکز فحشاء، کلوپه اى قمار و همچنین سرگرمیهاى ناسالم دیگر، و از جمله توسعه غنا و موسیقى ، یکى از مهمترین ابزارى است که آنها براى تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند، و به همین دلیل قسمت عمده وقت رادیوهاى جهان را موسیقى تشکیل مى دهد و از برنامه هاى عمده وسائل ارتباط جمعى همین موضوع است .

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 26

در حدیثى از على (علیه السلام ) مى خوانیم : کل ما الهى عن ذکر الله فهو من المیسر: «هر چیزى که انسان را از یاد خدا غافل کند (و در شهوات فرو ببرد) آن در حکم قمار است .»
ج - آثار زیانبار بر اعصاب - غنا و موسیقى در حقیقت ، یکى از عوامل مهم تخدیر اعصاب است ، و به تعبیر دیگر مواد مخدر گاهى از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن مى شوند، (مانند شراب ).
و گاه از طریق بوئیدن و حس شامه (مانند هروئین ).
و گاه از طریق تزریق (مانند مرفین ).
و گاه از طریق حس سامعه است (مانند غنا).
به همین دلیل گاهى غنا و آهنگهاى مخصوصى ، چنان افراد را در نشئه فرو مى برد، که حالتى شبیه به مستى به آنها دست مى دهد، البته گاه به این مرحله نمى رسد اما در عین حال تخدیر خفیف ایجاد مى کند.
و به همین دلیل بسیارى از مفاسد مواد مخدر در غنا وجود دارد، خواه تخدیر آن خفیف باشد یا شدید.
«توجه دقیق به بیوگرافى مشاهیر موسیقیدانان نشان مى دهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتیهاى روحى گردیده اند، تا آنجا که رفته رفته اعصاب خود را از دست داده ، و عده اى مبتلا به بیماریهاى روانى شده ، و گروهى مشاعر خود را از کف داده ، و به دیار جنون رهسپار شده اند، دستهاى فلج و ناتوان گردیده بعضى هنگام نواختن موسیقى درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانى شده اند».

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 25


در بعضى از گزارشهائى که در جرائد خارجى آمده مى خوانیم که در مجلسى که گروهى از دختران و پسران بودند، و آهنگ خاصى از غناء در آنجا اجرا شد آنچنان هیجانى به دختران و پسران دست داد که به یکدیگر حمله ور شدند و فجایع زیادى بار آوردند که قلم از ذکر آن شرم دارد.
در تفسیر «روح المعانى»، سخنى از یکى از سران «بنى امیه» نقل مى کند که به آنها مى گفت : از غنا بپرهیزید که حیا را کم مى کند، شهوت را مى افزاید شخصیت را در هم مى شکند، جانشین شراب مى شود، و همان کارى را مى کند که مستى انجام مى دهد.
و این نشان مى دهد که حتى آنها نیز به مفاسد آن پى برده بودند.
و اگر مى بینیم در روایات اسلامى کرارا آمده است که غنا روح نفاق را در قلب پرورش مى دهد اشاره به همین حقیقت است ، روح نفاق همان روح آلودگى به فساد و کناره گیرى از تقوا و پرهیزکارى است .
و نیز اگر در روایات آمده است که فرشتگان در خانه اى که غنا در آن است وارد نمى شوند به خاطر همین آلودگى به فساد است ، چرا که فرشتگان پاکند و طالب پاکیند، و از این محیطهاى آلوده بیزارند.
ب - غافل شدن از یاد خدا - تعبیر به «لهو» که در تفسیر «غنا» در بعضى از روایات اسلامى آمده است ، اشاره به همین حقیقت است که غناء انسان را آنچنان مست شهوات مى کند که از یاد خدا غافل مى سازد.
در آیات فوق خواندیم که «لهو الحدیث»، یکى از عوامل «ضلالت» از «سبیل الله» است ، و موجب «عذاب الیم».

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 24

آن است .
البته «غنا» مصادیق مشکوکى نیز دارد (مانند همه مفاهیم دیگر) که انسان به راستى نمى داند فلان صوت مناسب مجالس فسق و فجور است یا نه ؟ و در این صورت به حکم اصل برائت محکوم به حلیت است (البته بعد از آگاهى کافى از مفهوم عرفى غنا طبق تعریف فوق ).
و از اینجا روشن مى شود صداها و آهنگهاى حماسى که متناسب میدانهاى نبرد و یا ورزش و یا مانند آن است دلیلى بر تحریم آن نیست .
البته در زمینه غنا بحثهاى دیگرى نیز وجود دارد از قبیل پاره اى از استثناها که بعضى براى آن قائل شده اند، و جمعى آن را انکار کرده اند، و مسائل دیگر که باید در کتب فقهى از آن سخن گفت .
آخرین سخنى که در اینجا ذکر آن را لازم مى دانیم این است که آنچه در بالا گفتیم مربوط به خوانندگى است و اما استفاده از آلات موسیقى و حرمت آن بحث دیگرى دارد که از موضوع این سخن خارج است .
3 - فلسفه تحریم غنا
دقت در مفهوم «غنا» با شرائطى که در شرح موضوع آن گفتیم ، فلسفه تحریم آن را به خوبى روشن مى سازد.
در یک بررسى کوتاه به مفاسد زیر برخورد مى کنیم :
الف : تشویق به فساد اخلاق - تجربه نشان داده است - و تجربه بهترین شاهد و گواه است - که بسیارى افراد تحت تاثیر آهنگهاى غناء، راه تقوى و پرهیزکارى را رها کرده ، و به شهوات و فساد روى مى آورند.
مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است و آنچه به این مفاسد دامن مى زند همان غناء است .

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 23

آیا غنا هر صدائى است که در آن «ترجیع» (رفت و آمد صدا در حنجره و به اصطلاح غلت دادن ) باشد؟ آن نیز ثابت نیست .
آنچه از مجموع کلمات فقهاء و سخنان اهل سنت در این زمینه مى توان استفاده کرد این است که غناء، آهنگهاى طرب انگیز و لهو و باطل است .
و به عبارت روشنتر: غناء آهنگهائى است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد مى باشد.
و باز به تعبیر دیگر: غناء به صوتى گفته مى شود که قواى شهوانى را در انسان تحریک مى نماید، و انسان در آن حال احساس مى کند که اگر در کنار آن صدا، شراب و فساد جنسى نیز باشد کاملا مناسب است !.
این نکته نیز قابل توجه است که گاه یک «آهنگ» هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتواى آن ، به این ترتیب که اشعار عشقى و فسادانگیز را با آهنگهاى مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ ، غنا است ، به این ترتیب که اشعار پر محتوى یا آیات قرآن و دعاء و مناجات را به آهنگى بخوانند که مناسب مجالس عیاشان و فاسدان است ، و در هر دو صورت حرام مى باشد (دقت کنید).
ذکر این نکته نیز لازم است که گاه براى غنا دو رقم معنى ذکر مى شود «معنى عام» و «معنى خاص»، معنى خاص همان است که در بالا گفتیم یعنى آهنگهاى تحریک شهوات و متناسب مجالس فسق و فجور.
ولى معنى عام هر گونه صوت زیبا است ، و لذا آنها که غنا را به معنى عام تفسیر کرده اند بر آن دو قسم قائل شده اند «غناى حلال» و «غناى حرام».
منظور از غناى حرام همان است که در بالا گفته شد و منظور از غناى حلال صداى زیبا و خوشى است که مفسده انگیز نباشد، و متناسب با مجالس ‍ فسق و فجور نگردد.
بنابراین در اصل تحریم غنا تقریبا اختلافى نیست ، اختلاف در نحوه تفسیر

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 22


فى القلب کما ینبت الماء البقل : «غنا روح نفاق را در قلب پرورش مى دهد همانگونه که آب گیاهان را»!.
روى هم رفته روایاتى که در این زمینه نقل شده است بقدرى زیاد است که به حد تواتر مى رسد، و به همین دلیل اکثر علماى اسلام فتوى به حرمت داده اند علاوه بر علماى شیعه که تقریبا در این سخن اتفاق نظر دارند، تحریم آن از ابو - حنیفه نیز نقل شده است ، و هنگامى که از احمد پیشواى معروف اهل سنت درباره غنا سؤ ال کردند در پاسخ گفت : ینبت النفاق : «روح نفاق را در آدمى مى رویاند»!.
و مالک ، پیشواى دیگر اهل سنت در پاسخ این سؤ ال گفت : یفعله الفساق : «مردم فاسق به دنبال آن مى روند»!
و «شافعى» تصریح کرده است که شهادت اصحاب غنا قبول نیست ، و این خود دلیل بر فسق آنها است .
از اصحاب شافعى نیز نقل شده که فتواى شافعى را تحریم مى دانند، بر خلاف آنچه بعضى پنداشته اند.
2 - غناء چیست ؟
در حرمت غناء چندان مشکلى وجود ندارد، مشکل تشخیص موضوع غناء است .
آیا هر صوت خوش و زیبائى غنا است ؟
مسلماء چنین نیست ، زیرا در روایات اسلامى آمده و سیره مسلمین نیز حکایت مى کند که قرآن و اذان و مانند آن را با صداى خوش و زیبا بخوانید.

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 21


و در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) چنین آمده است : بیت الغناء لا - تؤ من فیه الفجیعة ، و لا تجاب فیه الدعوة ، و لا یدخله الملک : «خانه اى که در آن غنا باشد، ایمن از مرگ و مصیبت دردناک نیست ، و دعا در آن به اجابت نمى رسد، و فرشتگان وارد آن نمى شوند».
و در حدیث دیگرى از همان امام (علیه السلام ) مى خوانیم : الغناء یورث النفاق ، و یعقب الفقر: «غنا، روح نفق را پرورش مى دهد و فقر و بدبختى مى آفریند».
در حدیث دیگر که از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده از جمله کسانى را که ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است زن خواننده و کسى است که اجرتى به او مى دهد و کسى که آن پول را مصرف مى نماید! (المغنیة ملعونة ، و من اداها ملعون ، و آکل کسبها ملعون ).
در منابع معروف اهل سنت نیز روایات متعددى در این زمینه نقل شده است .
از جمله روایتى است که در «در المنثور» از جمع کثیرى از محدثین از ابى امامة از پیغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل کرده است که فرمود: لا یحل تعلیم المغنیات و لا بیعهن و اثمانهن حرام : «تعلیم زنان خواننده حلال نیست ، و همچنین خرید و فروش این کنیزان ، و چیزى که در مقابل آن گرفته مى شود نیز حرام است».
نظیر همین معنى را نویسنده التاج از ترمذى و امام احمد نقل کرده است (التاج جلد 5 صفحه 287).
«ابن مسعود» از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل مى کند که فرمود: الغناء ینبت النفاق

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 20

حرام است».
آنچه را که قرطبى به صورت استثناء بیان کرده از قبیل خواندن «حدى» (آواز مخصوص ) براى شتران یا اشعار مخصوصى که مسلمانان با آهنگ به هنگام حفر خندق مى خواندند به احتمال قوى اصلا جزء غنا نبوده و نیست ، و شبیه اشعارى است که گروهى با آهنگ مخصوص در راهپیمائیها یا مجالس جشن و عزادارى مذهبى مى خوانند.
در منابع اسلامى دلائل زیادى بر تحریم غنا در دست است که از جمله آیه فوق و من الناس من یشترى لهو الحدیث ... و بعضى دیگر از آیات قرآن مى باشد که حداقل طبق روایاتى که در تفسیر این آیات وارد شده بر غنا تطبیق گردیده ، و یا غنا از مصادیق آن شمرده شده است .
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که در تفسیر آیه و اجتنبوا قول الزور (حج - 30) فرمود: قول الزور الغنا: «سخن باطل همان غنا است».
و نیز همان امام (علیه السلام ) در تفسیر آیه و الذین لا یشهدون الزور (فرقان 72) فرمود: «منظور از آن غنا است».
و در تفسیر همین آیه مورد بحث ، روایات متعددى از امام باقر (علیه السلام ) و امام صادق (علیه السلام ) و امام على بن موسى الرضا (علیهم السلام ) نقل شده است که یکى از مصداقهاى «لهو الحدیث» را که موجب «عذاب مهین» است غنا معرفى کرده اند.
علاوه بر این روایات فراوان دیگرى - منهاى تفسیر آیات - در منابع اسلامى دیده مى شود که تحریم غنا را بطور مؤ کد بیان مى کند.
در حدیثى که از «جابر بن عبدالله» از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده مى خوانیم : کان ابلیس اول من تغنى : «شیطان اولین کسى بود که غنا خواند».

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 19

بر «غضب» است .
«نعیم» که از ماده «نعمت» است ، معنى گسترده اى دارد که همه انواع نعمتهاى مادى و معنوى را شامل مى شود، حتى نعمتهائى که براى ما محبوسان زندان تن در این دنیا قابل درک نیست «راغب» در «مفردات» مى گوید: «نعیم» به معنى «نعمت بسیار» است (النعیم النعمة الکثیرة ).

  نکته ها:

1 - تحریم غنا
بدون شک غنا به طور اجمال از نظر مشهور علماى شیعه حرام است و شهرتى در سرحد اجماع و اتفاق دارد.
بسیارى از علماى اهل سنت نیز بر این عقیده تاءکید کرده اند، هر چند بعضى از آنها استثناهائى براى آن قائل شده اند، و شاید بعضى از این استثناها در حقیقت استثناء نباشد و خارج از موضوع غنا محسوب شود (و به اصطلاح تخصصا خارج است ).
«قرطبى» در ذیل آیات مورد بحث در همین زمینه چنین مى گوید: «غناى معمول در میان گروهى از مردم ، هر گاه مشتمل بر اشعار عاشقانه در باره زنان و توصیف زیبائیهاى آنان ، و ذکر شراب و محرمات دیگر باشد، همه علما در حرمت آن متفقند، چرا که مصداق لهو و غناى مذموم مى باشد، و اما اگر از این امور خالى گردد، مختصرى از آن در اعیاد و جشنهاى زفاف جائز است ، و همچنین براى نشاط بخشیدن به هنگام انجام کارهاى مشکل ، آنگونه که در تاریخ اسلام در مساله حفر خندق آمده ، و یا اشعارى که «انجشه» به هنگام حرکت قافله به سوى مکه در حجة الوداع براى تحریک شتران مى خوانده است ، اما آنچه امروز در میان «صوفیه» معمول است که انواع آلات طرب را در این زمینه به کار مى برند