تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 88

سپس اضافه مى کند: «هنگامى که خداوند آنها را از این مهلکه رهائى بخشید - امواج فرو نشست ، و او سالم به ساحل نجات رسید - مردم دو گروه مى شوند بعضى راه اعتدال را پیش مى گیرند و به عهد و پیمانى که در دل در آن لحظات حساس با خدا کردند پایبند و وفادار مى مانند» (فلما نجاهم الى البر فمنهم مقتصد).
ولى گروهى دیگر همه چیز را به دست فراموشى سپرده و باز لشکر غارتگر شرک و کفر بر کشور قلبشان چیره مى شود.
جمعى از مفسرین ، آیه فوق را اشاره اى به اسلام آوردن «عکرمة بن ابى جهل» دانسته اند.
به هنگام فتح مکه ، چون پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) همه مردم را جز چهار نفر مشمول عفو عمومى قرار داده بود، و تنها در مورد این چهار نفر که یکى از آنها عکرمة بن ابى جهل بودحکم اعدام صادر فرموده بود که هر کجا آنها را بیابید از بین ببرید، (چرا که از هیچگونه کارشکنى و کینه توزى و جنایت بر ضد اسلام و مسلمین فروگذار نبودند) عکرمه ناچار از مکه فرار کرد.
به کنار دریاى احمر آمد و سوار بر کشتى شد در دریا تند بادى خطرناک دامان او را گرفت ، اهل کشتى به یکدیگر گفتند: بیائید با بتها وداع گوئید و تنها دست به دامان لطف «الله» بزنید که از این خدایان ما کارى ساخته نیست !
«عکرمه» گفت : اگر جز توحید ما را در دریا نجات ندهد در خشکى نیز نجات نخواهد داد، بارالها من با تو عهد و پیمان مى بندم که اگر مرا از این مهلکه برهانى به سراغ محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى روم و دست در دست او مى گذارم ، چرا که او را بخشنده و کریم مى دانم .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.