تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 56

دیگرى مقایسه نکند.
گر چه این دو صفت غالبا تواءمند، و ریشه مشترک دارند ولى گاه از هم جدا مى شوند.
و «امر» به رعایت اعتدال در «عمل» و «سخن»، زیرا تکیه روى اعتدال در راه رفتن یا آهنگ صدا در حقیقت به عنوان مثال است .
و براستى کسى که این صفات چهارگانه را دارد انسان موفق و خوشبخت و پیروزى است ، در میان مردم محبوب ، و در پیشگاه خدا عزیز است .
قابل توجه اینکه ممکن است در محیط زندگى ما صداهائى ناراحت کننده تر از صداى خران باشد (مانند صداى کشیده شدن بعضى از قطعات فلزات به یکدیگر که انسان به هنگام شنیدنش احساس مى کند، گوشت اندامش فرو مى ریزد!) ولى بدون شک این صداها جنبه عمومى و همگانى ندارد. بعلاوه ناراحت کننده بودن با زشت تر بودن فرق دارد، آنچه به راستى از صداهاى معمولى که انسان مى شنود از همه زشتتر است همان صداى الاغ مى باشد، که نعره ها و فریادهاى مغروران و ابلهان به آن تشبیه شده است .
نه تنها زشتى از نظر بلندى صدا و طرز آن ، بلکه گاه به جهت بى دلیل بودن ، چرا که به گفته بعضى از مفسران صداى حیوانات دیگر غالبا به واسطه نیازى است ، اما این حیوان گاهى بى جهت و بدون هیچگونه نیاز و بى هیچ مقدمه فریاد را وقت و بى وقت سر مى دهد!
و شاید به همین دلیل است که در بعضى از روایات نقل شده که هر گاه صداى الاغ بلند مى شود شیطانى را دیده است .
بعضى گفته اند فریاد هر حیوانى تسبیح خدا است جز صداى الاغ !
به هر حال از همه این سخنها که بگذریم زشت بودن این صدا از میان صداها نیاز به بحث و گفتگو ندارد.