ترجمه تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 336

و در بحار از قصص الانبیاء به سند خود از جابر از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: از جمله نصایحى که لقمان به فرزندش کرد، یکى این است که : پسرم اگر درباره مردن شک دارى ، خواب را از خودت بردار، و هرگز نمى توانى چنین کنى ، و اگر درباره قیامت شک دارى ، بیدارى را از خودت بردار، و هرگزنمى توانى
براى اینکه اگر در این اندرز من دقت کنى خواهى دید که نفس تو به دست دیگرى اداره مى شود، و نیز خواهى دانست که خواب به منزله مرگ ، و بیدارى بعد از خواب به منزله بعث بعد از مردن است
و نیز فرمود: لقمان به فرزندش گفت : پسرم زیاد نزدیکش مشو، که از آن دور خواهى ماند، و زیاد هم دور مشو که خوار خواهى گشت ، (یعنى در طلب دنیا میانه رو باش )
و نیز فرموده : پسرم هر جنبنده اى مثل خود را دوست مى دارد، مگر فرزند آدم که هم افق خود را - در مزیتى از مزایا - دوست نمى دارد، و متاعى که دارى نزد خواهان آن عرضه بدار، (و گر نه بازارش کساد خواهد شد) همانطور که بین گرگ و گوسفند هرگز دوستى برقرار نمى گردد، همچنین بین نیکوکار و فاجر دوستى برقرار نمى شود، (پسرم ) هر که با قیر سر و کار پیدا کند، سرانجام به قیر آلوده مى شود، آمیزش با فاجران نیز چنین است ، عاقب ت از او یاد مى گیرد، (چون نفس انسان خود پذیر است )، (پسرم ) هر کس سر و کله زدن و مجادله را دوست بدارد، عاقبت زبانش به فحاشى باز خواهد شد، و هر کس به جایى ناباب قدم نهد، عاقبت متهم مى شود، و کسى که همنشینى با بدان کند، سالم نمى ماند، و کسى که اختیار زبان خود را در کف ندارد، سرانجام پشیمان مى شود
و نیز در اندرز فرزندش فرمود: پسرم صد دوست بگیر، ولى یک دشمن مگیر، پسرم وظیفه اى نسبت به خلاق خود دارى ، و وظیفه اى نسبت به خلقت ، اما خلاق تو همان دین تو است ، و خلق تو عبارت است از طرز رفتارت در بین مردم ، پس مراقب باش خلقت را مبغوض و منفور مردم مسازى و به همین منظور محاسن اخلاق را یاد بگیر
پسرم بنده اخیار باش ، ولى فرزند اشرار مباش ، فرزندم امانت را بپرداز، تا دنیا و آخرتت سالم بماند، و امین باش که خدا خائنین را دوست ندارد، پسرم این طور مباش که به مردم نشاندهى که از خدا مى ترسى ، و در قلب بى پرواى از او باشى
و در کافى به سند خود از یحیى بن عقبه ازدرى از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که گفت : از جمله مواعظى که لقمان به فرزندش کرد این بود که : پسرم مردم قبل از زمان تو براى فرزندان خود جمع کردند، و الان تو مى بینى که نه آنچه جمع کرده بودند مانده است ، و نه آن فرزندان که برایشان جمع کردند، آخر مگر نه این است که تو بنده اى اجیر هستى که ماءمور شده اى کارى را انجام دهى ، و وعده ات دادند که در مقابل مزدت بدهند؟ پس عملت را مستوفى و کامل انجام بده ، تا اجرت را کامل دهند