و
در بحار از قصص الانبیاء به سند خود از جابر از امام باقر (علیه السلام )
روایت کرده که فرمود: از جمله نصایحى که لقمان به فرزندش کرد، یکى این است
که : پسرم اگر درباره مردن شک دارى ، خواب را از خودت بردار، و هرگز نمى
توانى چنین کنى ، و اگر درباره قیامت شک دارى ، بیدارى را از خودت بردار، و
هرگزنمى توانى
براى اینکه اگر در این اندرز من دقت کنى خواهى دید که
نفس تو به دست دیگرى اداره مى شود، و نیز خواهى دانست که خواب به منزله مرگ
، و بیدارى بعد از خواب به منزله بعث بعد از مردن است
و نیز فرمود:
لقمان به فرزندش گفت : پسرم زیاد نزدیکش مشو، که از آن دور خواهى ماند، و
زیاد هم دور مشو که خوار خواهى گشت ، (یعنى در طلب دنیا میانه رو باش )
و نیز فرموده : پسرم هر جنبنده اى مثل خود را دوست مى دارد، مگر فرزند آدم
که هم افق خود را - در مزیتى از مزایا - دوست نمى دارد، و متاعى که دارى
نزد خواهان آن عرضه بدار، (و گر نه بازارش کساد خواهد شد) همانطور که بین
گرگ و گوسفند هرگز دوستى برقرار نمى گردد، همچنین بین نیکوکار و فاجر دوستى
برقرار نمى شود، (پسرم ) هر که با قیر سر و کار پیدا کند، سرانجام به قیر
آلوده مى شود، آمیزش با فاجران نیز چنین است ، عاقب ت از او یاد مى گیرد،
(چون نفس انسان خود پذیر است )، (پسرم ) هر کس سر و کله زدن و مجادله را
دوست بدارد، عاقبت زبانش به فحاشى باز خواهد شد، و هر کس به جایى ناباب قدم
نهد، عاقبت متهم مى شود، و کسى که همنشینى با بدان کند، سالم نمى ماند، و
کسى که اختیار زبان خود را در کف ندارد، سرانجام پشیمان مى شود
و نیز
در اندرز فرزندش فرمود: پسرم صد دوست بگیر، ولى یک دشمن مگیر، پسرم وظیفه
اى نسبت به خلاق خود دارى ، و وظیفه اى نسبت به خلقت ، اما خلاق تو همان
دین تو است ، و خلق تو عبارت است از طرز رفتارت در بین مردم ، پس مراقب باش
خلقت را مبغوض و منفور مردم مسازى و به همین منظور محاسن اخلاق را یاد
بگیر
پسرم بنده اخیار باش ، ولى فرزند اشرار مباش ، فرزندم امانت را
بپرداز، تا دنیا و آخرتت سالم بماند، و امین باش که خدا خائنین را دوست
ندارد، پسرم این طور مباش که به مردم نشاندهى که از خدا مى ترسى ، و در قلب
بى پرواى از او باشى
و در کافى به سند خود از یحیى بن عقبه ازدرى از
امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که گفت : از جمله مواعظى که لقمان به
فرزندش کرد این بود که : پسرم مردم قبل از زمان تو براى فرزندان خود جمع
کردند، و الان تو مى بینى که نه آنچه جمع کرده بودند مانده است ، و نه آن
فرزندان که برایشان جمع کردند، آخر مگر نه این است که تو بنده اى اجیر هستى
که ماءمور شده اى کارى را انجام دهى ، و وعده ات دادند که در مقابل مزدت
بدهند؟ پس عملت را مستوفى و کامل انجام بده ، تا اجرت را کامل دهند